گذشت 43سال از پیروزی انقلاب اسلامی بهانهای شد تا به سراغ قهرمانان آن روزها برویم و از خاطرات دوران قبل از انقلابشان برایمان بگویند. «قنبر راسخ» متولد 1334یکی از فجرآفرینان ارتشی است که توانسته است برگی از این تقویم را ورق بزند و خاطراتی را در این ایام ثبت کند.
او از جمله فعالان و آزادگان سیاسی ارتش است که به جرم دیوارنویسی و فعالیتهای مذهبی در نوزدهم تیر ماه1353 دستگیر و به مدت 5سال به حبس محکوم شد. در نامه کمیته مشترک خرابکاری رژیم شاهنشاهی، علت بازداشت وی اینچنین آمده است: «اقدام علیه امنیت کشور شاهنشاهی پخش اعلامیه، توهین به مقام سلطنت و شعارنویسی بر روی دیوار فرماندهی لجستیکی و تنظیم شعارهایی با چنین مضامینی علیه شاه و اربابانش.»
او در سال 1352 به استخدام ارتش شاهنشاهی در آمد و در فرماندهی لجستیکی نیروی زمینی شاغل شد. کارشان تعمیرات، بازسازی و نوسازی توپ، تانک و ابزار زرهی بود که به نظر راسخ عملا یک اسم را یدک میکشید.
ما نمیتوانستیم بدون اجازه مستشاران کاری انجام دهیم میتوان گفت عملا تمام ارکان ارتش ایران را آنها تعیین میکردند
او میگوید: «مستشاران اسرائیلی، انگلیسی و آمریکایی که با ما کار میکردند وظیفه آموزش و همکاری با ارتشیان را داشتند، اما ما نمیتوانستیم بدون اجازه مستشاران کاری انجام دهیم میتوان گفت عملا تمام ارکان ارتش ایران را آنها تعیین میکردند. این نیروها در حقیقت برای تأمین منافع خودشان و تسلط بر ایران، در ارتش ستمشاهی نفوذ کرده بودند.»
راسخ درباره فضای سنگین آن روزگار اینگونه توضیح میدهد: «آنزمان خفقان شدیدی حکمفرما بود و کسی جرئت حرفزدن نداشت. رژیم وابسته پهلوی با فقر اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ملت ایران را عقب نگه داشته بود.»
ارتشیان که میدیدند مستشاران نظامی برای آموزش و همکاری آنها آمدهاند اما به جای اینکه با هم کار کنند مستشاران به صورت آقاسالار و آنها زیردست هستند، کمکم اعتراضهایشان آغاز شد و پس از مدتی بهطور آشکار اقدام به فعالیت کردند.
راسخ پس از دستگیری، مجرم شناخته شد و در کمیته ضدخرابکاری (موزه عبرت کنونی) مدتی بازداشت و تحت شدیدترین شکنجهها با استفاده از شوک الکتریکی، سوزاندن قسمتهایی از بدن با استفاده از دستگاه آپلو، بستن دستها و پاها و زدن ضربات متعدد کابل بر کف پاها قرار گرفت. وی پس از تحمل این شکنجهها به زندان قصر انتقال یافت و سرانجام در سوم آبان1357 از زندان قصر آزاد و به جمع مردم انقلابی و مبارز ایران اسلامی پیوست.
او دراینباره میگوید: «در 19تیر1353 در کارگاه کارخانجات ارتش مشغول کار بودم که چند نفر از ضداطلاعات ارتش به محل کارم آمدند و پس از دستگیری مرا به ساختمان ضداطلاعات بردند که در آنجا بازجوییهای مقدماتی انجام شد. سپس با چشمان بسته مرا به زندان دیگری منتقل کردند سه شب و سه روز به طور مرتب تحت شکنجه بودم به طوری که اجازه یک لحظه خوابیدن هم نداشتم.»
وی میگوید: «هنوز هم به خاطر دارم که چگونه کابل برق را بلند میکرد و بدون اینکه ذرهای مکث کند یا نسبت به همنوع خود رحمی داشته باشد پشت سرهم ضربات شلاقواری را بر بدن من فرود میآورد، شاید دلیل اصلی این موضوع این باشد که آنها از میز و موقعیتشان هم وحشت داشتند.»
راسخ یکی از اعضای گروه بینام است. این گروه از جمله گروههای مذهبی دهه40 بود که با انگیزه مبارزه مخفی و غیرعلنی علیه رژیم پهلوی و مظاهر فساد شکل گرفت. پایگاه اصلی گروه بینام در میان جوانان مذهبی و سیاسی ایجاد شد. دکتر عبدالله جاسبی از بنیانگذاران بود. یکی از مهمترین و اساسیترین اقدامات گروه بینام نفوذ در ارتش و تشکیل شاخه نظامی بود.
این در حالی است که ساواک بهشدت بر تمامی حوزهها بهویژه ارتش نظارت دقیق و همه جانبه داشت. او با وجود بر تن داشتن لباس خدمت ارتش مقابل فشارهای آن دوران سر خم نکرده و دین خود را به اسلام و انقلاب ادا کرده است.